روايات
مربوط به حضرت مهدي (ع) در كتب اهل سنت
- صحيح
ترمذي، ج 2، ص 86 ، ج 9، ص 75-74
- سنن
ابوداوود، ج 2، ص 7
- مسند احمد
بن حنبل، ج 1، ص 84 و 376، ج 3، ص 63
- مستدرك
صحيحين حاكم، ج 4، ص 557
- جامع
الصغير، سيوطي، ص 2 و 160
- المجمع
طبراني، ص 217
- الصواعق
المحرقه، ص 617
- شرح مواهب
الدنيّه، ج 5، ص 348
- كنزالعمال،
ج 7، ص 186
- عقد الدُرر
في اخبار المهدي المنتظر، ج 12، ف 1
- البيان في
اخبار صاحب الزمان، گنجي شافعي، ف 12
- فصول
المهمه، صباغ مالكي، ف 12
- ازجح
المطالب، عبيدالله هندي حنفي، ص 380 و ديگران
حضرت پيامبر
(ص) فرمود :
“مهدي يكي از
ما اهل بيت است.”
- سنن ابن
ماجه، ج 2، حديث 4085.
حضرت پيامبر
(ص) فرمود :
“مهدي از
عترت (خاندان) من و از فرزندان فاطمه است.”
- سنن
ابوداود، ترجمه انگليسي، ف 36، حديث 4271
- سنن ابن
ماجه، ج 2، ص 4086
- الصواعق
المحرقه هيثمي، ف 11، بخش 1، ص 249
حضرت پيامبر
(ص) فرمود :
“در آخر
الزمان امت من در شرايط سختي كه قبلاً نبوده بسر خواهند
برد چنانچه هيچ راه نجاتي نخواهد بود. پس خداوند متعال
فردي از اهل بيت من را ظاهر خواهد نمود كه زمين را پر از
عدل و داد خواهد نمود چنانچه پر از ظلم شده است. آسمان
باران خود را بر همه جا خواهد باراند و زمين آنچه را كه
ميتواند خواهد رويانيد و همه جا سرسبز خواهد شد.”
- صواعق
المحرقه، ابن حجر هيثمي، ف 11، ب 1، ص 250
حضرت پيامبر
(ص) فرمود ‚
“مهدي از اهل
بيت من ميباشد، بدون ترديد خداوند در يك شب امر ظهور او
را خواهد رساند.”
- سنن ابن
ماجه، 269/2
- صواعق
المحرقه، هيثمي، ف 11، ب 1، ص 250
حضرت پيامبر
فرمود :
“خداوند،
مهدي را از خاندان من خواهد فرستاد حتي اگر يك روز به
قيامت مانده باشد، و او در زمين عدل و داد را خواهد
گستراند و شرك و ظلم را ريشه كن خواهد نمود.”
- مسند احمد
بن حنبل، 99/1
حضرت پيامبر
فرمود : “گروهي از امت من قبل از اينكه قيامت بپا شود براي
حقيقت خواهند جنگند در آن زمان عيسي پسر مريم برخواهدگشت و
رهبر آنها از او خواهد خواست كه امامت نماز را به عهده
گيرد، اما عيسي اظهار ميكند : “شما سزاوارتريد.”
منابع اهل سنت :
-
صحيح مسلم، قسمت 2، ص 193
-
مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 45، 384
-
صواعق المحرقه، هيثمي، فصل 11، بخش 1، ص 251
-
نزول عيسي بن مريم، آخر الزمان، سيوطي، ص 57
-
صحيح ابن حبان كه مينويسد : “رهبر آنها مهدي” و بقيه روايت همان
است
ابن ابوشيبان
يكي از محدثان اهل سنت، احاديث مختلفي را درباره امام مهدي
(ع) روايت كرده و نوشته كه امام مسلمين كه به حضرت عيسي
امامت نماز را پيشنهاد ميدهد شخص حضرت مهدي ميباشد.
جلال الدين
سيوطي (از علماي اهل تسنن) ذكر ميكند كه “من از بعضي از
منكرين (حقيقت) شنيدم كه انكار ميكنند كه حضرت عيسي نماز
فجر را پشت سر مهدي بجا آورد. آنها ميگويند حضرت عيسي
مقام شامختري از آن دارد كه پشت سر يك غير پيامبر نماز
بخواند. اين نظر غريبي است چونكه نماز گزاردن عيسي پشت سر
مهدي قوياً توسط احاديث معتبر تأييد شده است.” سپس سيوطي
بعضي از احاديث را ذكر ميكند (رجوع شود به نزول عيسي بن
مريم آخر الزمان نوشته جلال الدين سيوطي ص 56).
همچنين حافظ
ابن حجر عسقلاني متذكر شده است كه : “مهدي از اين امت است
و عيسي برخواهد گشت و پشت سر او نماز خواهد گزارد.”
- فتح
الباري، ابن حجر عسقلاني، 362/5
ديگر عالم
اهل سنت ابن حجر هيثمي مينويسد :
“اهل بيت
همچون ستارگانند كه ما توسط آنها به راه راست هدايت
مييابيم … ما نيز به
آنچه خداوند وعده داده است ميرسيم (يعني روز قيامت) و اين
وقتي اتفاق خواهد افتاد كه مهدي بيايد همچنانچه در احاديث
آمده است، و حضرت عيسي پشت سر او نماز خواهد گزارد.”
- الصواعق
المحرقه، هيثمي، فصل 11، بخش 1، ص 234.
حافظ سجستاني
شافعي (ف 363 / 974) ديگر عالم اهل سنت ميگويد: “احاديث
توسط بسياري از مؤلفان ذكر شده و توسط بسياري از راويان
نقل شده كه حضرت پيامبر بيان داشته كه مهدي از اهل بيت او
بوده و جهان را پر از عدل خواهد كرد.” اين اظهار نظر توسط
علماي بعدي نيز تأييد شده مانند ابن حجر عسقلاني (تهذيب
التهذيب، 144/9، فتح الباري، 305/7)، قرطبي (تذكره، ص
617)، سيوطي (الهوي 165/2)، متقي هندي (برهان في علامات
مهدي آخر الزمان، ص 175)، هيثمي (الصواعق المحرقه، ف 11، ب
249) و …
لزوم شناخت
امام زمان
حضرت رسول
اكرم (ص) فرمود :
“من مات و لم
يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه”
“هر كس بميرد
و امام زمانش را نشناسد به مرگ (دوران) جاهليت مرده است.”
قبل از اينكه
منابع اهل سنت ذكر شود، لازم بذكر است كه اين حديث شريف با
كمي تفاوت به صورتهاي ذيل نيز آمده است كه جهت اختصار
ترجمه آنها ذكر ميشود :
حضرت پيامبر
(ص) فرمود :
“هر كس بدون
امام از دنيا برود به مرگ جاهليت از دنيا رفته است.”
“هر كس بميرد
و امامش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است.”
“هر كس بميرد
و امامي بر او نباشد، به مرگ جاهليت مرده است.”
“هر كس بميرد
و امام زمانش را نشناسد به راستي به مرگ جاهليت مرده است.”
و اما منابع اهل سنت :
1-
صحيح مسلم، ج 8، ص 107 و ج 3، ص 1478، ف (متوفا) 261 هـ (هجري)
2- الجمع بين
الصحيحين، حميدي، ج 2، ص 306، (ف 488).
2-
شرح المقاصد نفتازاني239/5 (ج 5 ص 239) (ف 791 هـ.)
4- الجواهر
المضية ملا علي قاري، 509/2.
5- ينابيع
الموده، قندوزي 372/3، (ف 1294 هـ )
6- مسند احمد
بن حنبل، 96/4، (ف 241 هـ )
7- معجم كبير
طبراني، 289/10 و 388/19، (ف 360 هـ )
8- شرح نهج
البلاغه، ابن ابي الحديد معتزلي، 242/3 و 155/9، (ف 656).
9- مجمع
الزوائد هيثمي 218/5، (ف 807 هـ )
10-
كنزالعمال متقي هندي، 103/1 و 65/6، (ف 975 هـ )
11- مجمع
الفوائد محمد بن سليمان مغربي، 259/2، (ف 1094).
12- حلية الاولياء،
ابونعيم اصفهاني،224/3، (ف 430).
13- المعيار
والموازنه، اسكافي معتزلي، ص 24، (ف 240 هـ )
و
…
همچنانكه
حضرت پيامبر اسلام (ص) در حديث صراحتاً اعلام ميدارد بر
هر فرد مسلمان واجب است كه امام زمان خود را بشناسد و اين
شناخت ركن اساسي اعتقاد و ايمان اوست چرا كه بدون شناخت
امام زمان مرگ او مرگ جاهليت (يعني قبل از اسلام) خواهد
بود. پس در بخش بعدي به اين موضوع خواهيم پرداخت كه امام
زمانِ ما كيست.
امام زمان
: امام دوازدهم ، مصلح جهان
“يوم ندعو كل
اناس بِاِمامهم”
“در روزي كه
بخوانيم هر مردمي را با پيشواي خودشان”
سوره اسراء،
آيه 71
بدون شك تمام
مسلمين جهان، قرآن مجيد را قبول داشته و موظف به عمل به
دستورات آن ميباشند. وقتي به آيات قرآن نظر مياندازيم،
آيات آسمانياش خبر از آيندهاي اميدبخش و اسلامي ميدهد.
خداوند متعال
در قرآن كريم مشخص مينمايد كه پيامبر اسلام (ص) آخرين
پيامبري بوده كه از طرف خداوند متعال آمده است و اين دين
الهي روزي جهانگير خواهد شد.
“اوست آنكه
فرستاد رسولش را جهت هدايت و دين حق كه چيره گرداندش بر كل
دينها و هر چند مشركان نپسندند.”
سوره توبه،
آيه 33
كتاب الهيِ
آخرين پيامبر بشارت ميدهد كه بالاخره زمين از آنِ بندگان
پرهيزگار و نيكوكار خداوند خواهد بود :
“همانا زمين
از آن خدا است و ارث دهد بهر كه خواهد از بندگانش و عاقبت
آن براي پرهيزكاران است.”
سوره اعراف،
آيه 128
و خداوند
متعال ميفرمايد :
“هر آينه در
زبور نوشتيم پس از ذكر كه زمين را بندگان صالح به ارث
برند.”
سوره انبيا،
آيه 105
“و خواهيم
منت نهيم بر آنانكه ناتوان شمرده شدند در زمين و
بگردانيمشان پيشواياني و بگردانيمشان ارث برندگان.”
سوره قصص،
آيه 5
“وعده داد
خدا آنانرا كه ايمان آوردند از شما و عمل صالح كردند كه
جانشين گرداندشان در زمين”
سوره نور،
آيه 55
“بدانيد كه
خداوند زنده سازد زمين را پس از مرگش همانا بيان كرديم
براي شما آيتها را شايد تعقّل كنيد.”
سوره حديد،
آيه 17
آيات فوق،
تعدادي از آياتي بودند كه آينده روشني را براي صالحين و
متقين بشارت ميدهد. و دلالت بر آنست كه روزي اسلام در كل
جهان برقرار خواهد شد و عدالت بر جهان گسترده خواهد شد و
مردم جهان در صلح و صفا زندگي خواهندكرد و نور هدايت الهي
خواهد درخشيد و زمين غرق در نعمت خواهد شد.
همراه با
قرآن، فرمايشات پيامبر اسلام حضرت محمد مصطفي (ص) جزييات
بيشتري از اين آينده روشن را مشخص مينمايد.
حضرت پيامبر
اسلام (ص) فرمود :
“حتي اگر يك
روز از حيات جهان باقي مانده باشد، خداوند متعال آن روز را
آنقدر طولاني ميكند كه خليفهاي از اهل بيت من كه هم نام
من است بيايد. او زمين را از عدل و صلح پر خواهد نمود
همچنانچه از ظلم پر شده است.”
]اين حديث كه
بشارت از دوران طلائي حكومت الهي ميدهد از احاديثي است كه
مسلمانان بر آن متفق القول هستند و جهت منابع اهل سنت به
بخش مربوطه مراجعه نماييد[
پيامبران و
امامان جهت هدايت و راهبري مردم به سوي خداوند متعال
آمدهاند تا حكومت الهي در زمين مستقر شده و مردم خداوند
را آنطور كه بايد عبادت نموده و در صلح و صفا و بدور از هر
گونه ظلم و ستم زندگي نمايند. هر چند كه افكار و اعمال
شيطاني، چنين سعادتي را براي بشر ممكن نكرده است ولي حقيقت
آنست كه روزي خواهد رسيد كه اين امر برقرار خواهد شد.
بعبارتي ديگر
از زمانيكه بشر در زمين سكنا گزيده است، هميشه در آرزوي
زندگي سعادتمند بوده و كوشيده زندگي راحت و در رفاه براي
خود فراهم آورد و هميشه از ظلم و ستم بيزار بوده است و
هيچكس وجود ندارد كه هرگاه حقش را ناحق كنند اين ظلم
خوشايندش باشد و يا از فقر خوشش بيايد و يا اينكه هرگاه
بجاي رفاه در زحمت و مشقت زندگي كند خوشحال باشد. پس معلوم
ميشود كه سعادت و رفاه وجود واقعي و دست يافتني است كه در
نهاد انساني وجود دارد همانطور كه هرگاه غذا نبود گرسنگي
معني نداشت (چرا كه گرسنگي در مقايسه با شخصي كه غذا خورده
و شخصي كه غذا نخورده قابل فهم است)، و هرگاه آب نبوده
تشنگي معني نداشت. پس با توجه به نهاد انسان كه طالب زندگي
سعادتمند و در رفاه است پس آينده نيز روزي را خواهد ديد كه
بشر در عدالت و صلح و صفا زندگي كرده و به كمال خواهد
رسيد. البته برقراري چنين شرايطي توسط خودسازي بشر و تحت
هدايت الهي امكان پذير خواهد شد. نياز به چنين زندگي و
آمدن فردي كه رهبري بشر را براي برقراري چنين سعادتي در
دست گيرد در اديان متفاوتي وجود دارد و همگي به اين نكته
واقف هستند كه “فردي خواهد آمد كه زندگي سعادتمند و صلح
آميزي را در زمين مستقر كند”.
در دين مبين
اسلام بعنوان آخرين دين الهي، فردي كه در زمين سعادت و صلح
و صفا را مستقر خواهد نمود طبق احاديثي كه وجود دارد
“مهدي” نام دارد. مهدي يازدهمين نسل از فرزندان حضرت
اميرالمؤمنين(ع) و حضرت فاطمه (س) ميباشد. در بسياري از
احاديثي كه در منابع سني و شيعه وجود دارد حضرت رسول اكرم
(ص) راجع به ظهور حضرت مهدي(عج) فرمايشاتي داشته و فرموده
كه او (مهدي) از نسل پيامبر و فرزند امام يازدهم بوده و
جهت پر كردن جهان از عدالت و صلح و صا ظهور خواهد كرد.
حضرت پيامبر
(ص) در حديثي خطاب به اميرالمؤمنين حضرت علي(ع) مي فرمايد
:
“بعد از من
دوازده پيشوا خواهند آمد، اولين آنها اي علي تو هستي و
آخرين آنها قائم (مهدي) خواهد بود كه به لطف خداوند متعال،
بر غرب و شرق جهان غالب خواهد شد.”
حضرت امام
رضا (ع) (هشتمين امام) فرمود :
“امام بعد از
من پسر من محمد خواهد بود و بعد از او پسرش علي و بعد از
آن پسرش حسن و بعد از حسن پسرش مهدي كه در زمان غيبتش
منتظر خواهد بود تا بفرمان خداوند متعال زمين را پر از عدل
و داد كند. حتي اگر يك روز از زندگي جهان باقي بماند،
خداوند آن روز را آنقدر طولاني خواهد كرد كه او (مهدي)
بيايد و جهان را از عدل و داد پر نمايد همانطور كه از ظلم
پر شده است، اما چه زماني؟ كراراً پدرم به من ميفرمود كه
او از پدرش و پدرش از اجدادش و اجدادش از علي (ع)
شنيدهاند از حضرت رسول اكرم (ص) سؤال شد كه مهدي كه از
نسل شماست چه زماني ظهور خواهد كرد؟ او جواب داد، ظهور او
مانند وقت قيامت ميباشد. خداوند متعال فقط وقت آن را
ميداند.”
“پرسندت از
ساعت چه وقتست آمدن آن بگو جز اين نيست كه علم آن نزد
پروردگار من است پديدارش نسازد مگر به موقعش.”
سوره اعراف،
آيه 187
صدها حديث
درباره حضرت مهدي (ع) هست كه در كتب سني و شيعه به ثبت
رسيده است و تعداد بسياري از علماي (سني و شيعه) مستقلاً
در مورد حضرت مهدي كتاب نوشتهاند و اعتقاد به حضرت مهدي
(ع) فقط منحصر به شيعه نيست بلكه اهل تسنن نيز آنرا قبول
دارند. تفاوت اصلي در آن است كه شيعه حضرت مهدي (ع) را
مشخصاً مي داند كه كيست ولي اهل سنت نظرات متفاوتي دارند.
البته واضح است كه طبق سنت نبوي تنها اعتقاد داشتن به امام
كافي نيست و بايد دانست كه او كيست و به او شناخت (معرفت)
داشت همچنانچه در حديثي كه قبلاً ذكر شد عدم شناخت امام
برابر با جاهليت ميباشد.
شيعه معتقد
است كه حضرت امام مهدي (ع) فرزند حضرت امام حسن عسكري (ع)
ميباشد و ايشان (حضرت امام مهدي (عج)) زنده بوده و براي
اينكه از شر دشمنان محفوظ باشد در غيبت بسر ميبرد و يا
بعبارتي ديگر بطور ناشناس بسر ميبرد كه به امر الهي ظهور
خواهد نمود تا سراسر جهان را پر از عدل و داد نمايد. و اين
نظر در كتب اهل سنت نيز موجود است و اعتقاد بعضي از علماي
اهل تسنن همانند اعتقاد اهل تشيع ميباشد و بعضي نيز نظرات
ديگري دارند.
تعدادي از
علماي اهل سنت كه تولد حضرت مهدي (ع) را همانند علماي شيعه
در پانزدهم شعبان 255 هجري قمري نوشته اند :
-
بيهقي شافعي، فوت 458 هـ ، در كتاب شب الايمان
-
ابن خلكان، فوت 681 هـ ، در كتاب وفيات الاعيان، 176/4
-
ابن صباغ، ف 855 هـ ، در كتاب الفصول المهمه، ص 227
-
ابن طرلون دمشقي حنفي، ف 953 هـ ، در كتاب ائمه اثناعشر، ص 117
-
ابن حجر هيثمي مكي، ف 974 هـ ، در كتاب الصواعق المحرقه، ص 167
-
احمد بن يوسف دمشقي قهرماني، ف 1019 هـ ، در كتاب اخبارالدول، ص
117
-
شبلنجي، ف 1290 هـ ، در كتاب نورالابصار، ص 243
-
قندوزي حنفي، ف 1294، در كتاب ينابيع المودة، ص 451
-
بهجت افندي، ف 1350 هـ ، در كتاب تشريح و محاكمه در تاريخ آل محمد،
ص 164
برخي ديگر از
علماي اهل سنت روز و ماه تولد را تعيين نكردهاند ولي
تصريح كردهاند كه حضرت مهدي (ع) در سال 255 هجري جهان را
با نور خود منور فرموده است، از آن جمله :
1-
ابوالفداء، ف 732 هـ ، در كتاب المختصر في تاريخ البشر، ج
2، ص 45
2- ابن وردي،
ف 749 هـ ، در كتاب تاريخ ابن وردي، 318/1
گروهي از
علماي اهل سنت در كتابهاي خود تصريح نمودهاند كه حضرت
مهدي (ع) فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسكري (ع) است. اينها
گر چه تاريخ دقيق تولد حضرت ولي عصر مهدي (ع) را ذكر
نكردهاند ولي نظر به اينكه در مورد وفات حضرت امام حسن
عسكري (ع) هيچ اختلاف نيست و همه مورخان سني و شيعه وفات
آن حضرت را به سال 260 هجري نوشتهاند، پس در واقع اذعان
داشتهاند كه حضرت مهدي (ع) قبل از اين تاريخ بدنيا آمده
است. كه نام تعدادي از علماي اهل تسنن ذكر ميشود :
1- علي بن
حسين مسعودي، فوت 346 هـ ، در كتاب مروج الذهب، 441/2،
التنبيه و الاشراف، ص 98
2-ابن يوسف
خوارزمي، فوت 383 هـ، در كتاب مفاتيح العلوم، ص 33
3-ابن سلامه
شافعي، ف 553، تذكره ابن جوزي، ص 365
4-قندوزي،
فوت 294 هـ ، در كتاب ينابيع الموده، ص 474
5-ابن خشّاب،
ف 567 هـ ، در كتاب نجم ثاقب، ص 119
6-اخطب
خوارزم، ف 568 هـ ، در كتاب مقتل خوارزمي، 96/1
7-ابن طلحه
شافعي، ف 650 هـ ، در كتاب مطالب السئول، ص 88
8-گنجي
شافعي، ف 658 هـ ، كفايه الطالب، ص 312، و البيان في اخبار
صاحب الزمان، ص 148
9-ابن اثير،
ف 630 هـ ، در كتاب كامل ابن اثير، 129/12
10-ابن محمد
جويني، ف 703 هـ ، در كتاب فرائد السمطين، 338/2
11-ابن احمد
ذهبي شافعي، ف 804 هـ ، در كتاب دول الاسلام، 122/1
12-ابن حجر
هيثمي، ف 974 هـ ، الصواعق المحرقه، ص 208
13-صبّان
مصري شافعي، ف 1206 هـ ، در كتاب اسعاف الراغبين، ص 142
|