واقعه يا
حديث غدير
واقعه غدير
از ابتداي وقوع آن تا عصر حاضر پيوسته از اصول مسلّم و از
حوادث غير قابل ترديد ميباشد. بطوري كه موافق و مخالف
بدون ترديد يا انكاري آن را روايت نمودهاند.
حجة الوداع
در سال دهم
بعد از هجرت، حضرت پيامبر اسلام رسول اكرم محمد(ص) به
پيروان نزديك خود سفارش نمود كه تمام مردم در اقصي نقاط
جهان اسلام را دعوت كنند كه به آخرين حج حضرت پيامبر ملحق
بشوند. اين براي اولين بار بود كه مسلمين با چنين تعداد
كثيري در يك محل در پيش پيشواي خود حاضر ميشدند. در راه
مكه بيش از هفتاد هزار نفر به دنبال حضرت پيامبر (ص) راهي
مكه بودند و در چهارمين روز ذيالحجه بيش از يكصد هزار نفر
وارد مكه شده بودند.
نزول آيه 67 از سوره مباركه
مائده
در هجدهم ذي
الحجه سال 10 هجري، بعد از اتمام مراسم حج، پيامبر مكه را
بسوي مدينه ترك نمود تا اينكه به محلي بنام غدير خم (نزديك
جحفه) رسيدند كه در آن محل حجاج از هم جدا شده و هر كدام
بسوي وطن خود ميرفتند. در اين محل، از سوي خداوند عزوجل
آيه زير نازل شد :
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ
بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ
تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ
مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ
الْكَافِرِينَ
(اي پيامبر
ابلاغ كن آنچه را نازل شد بر تو از پروردگارت و اگر چنين
نكني پس رسالت خود را نرساندهاي و خدا نگه ميدارد از
مردم همانا خدا هدايت نكند قوم كافران را).
سوره مباركه
مائده، آيه 67
در روايات
زيادي به صراحت آمده كه آيه فوق روز غدير درباره اعلام
جانشيني حضرت علي (ع) نازل شده است .
اين روايات
را جمع زيادي از اصحاب منجمله «زيد بن ارقم» ، «ابوسعيد
خدري»، «ابن عباس»، «جابربن عبدالله، «انصاري»، «ابن
مسعود» و … نقل
كردهاند. بعضي از اين احاديث مانند حديث زيد بن ارقم از
يك طريق و بعضي مانند حديث ابن عباس و ابوسعيد خدري هر
كدام از يازده طريق و بعضي مانند حديث براءبن مازب به سه
طريق نقل شده است.
منابع اهل
سنت تأكيد كردهاند كه نزول آيه فوق قبل از سخنراني حضرت
رسول اكرم (ص)در غدير خم بوده است :
- تفسير
كبير، فخر رازي، زير تفسير آيه 67 : 5 ، ج 12، ص 50-49
- اسباب
النزول، وحيدي، ص 50
- نزول
القرآن. حافظ ابونعيم
- الفصول
المهمه، ابن صباغ مالكي مكي، ص 24
- درالمنثور،
حافظ سيوطي، تحت آيه 67 : 5
- سيره
الحلبيه، نورالدين حلبي، ج 3، ص 31
- تفسير
نيشابوري، ج 2، ص 194
و بسياري
ديگر
خود اين آيه
نشاندهنده آنست كه آنچه بر پيامبر نازل شده داراي چنان
اهميتي است كه عدم ابلاغ آن با عدم رسالت برابري ميكند و
فرمايش خداوند كه ميفرمايد «والله يعصمك من الناس» خود
شاهدي است بر نگراني پيامبر از عكسالعمل مردم و يا در
واقع آشوب منافقين.
از روايات
وارده در اينجا به ذكر دو نمونه بسنده ميكنيم :
واحدي در
كتاب «اسباب نزول» به سند خود از عطيه از ابوسعيد خدري
مينويسد :
«آيه (يا
ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك
…) در روز
غدير خم درباره علي بن ابيطالب نازل شد.
ثعلبي در ذيل
آيه (يا ايها الرسول …) به سند خود
از «ابوصالح» از «ابن عباس» روايت كرده كه گفت: اين آيه
درباره علي بن ابيطالب نازل شد و خداوند امر كرد به پيغمبر
به مردم برساند آنچه درباره علي است. اين بود كه پيامبر
دست علي را گرفت و فرمود : «من كنت مولا فعلي مولا اللهم
وال من والاه و عاد من عاداه».
سخنراني حضرت رسول اكرم (ص)
بعد از نزول
آيه فوقالذكر (آيه 67 : 5)، پيامبر
اسلام (ص) در كنار غدير خم ايستاد و افرادي را فرستاد كه
آنها كه جلوتر رفتهاند را برگردانند و منتظر ماند تا
كسانيكه عقب ماندهاند برسند. سپس به سلمان دستور داد تا
با جهاز شتران، منبري درست كند. حوالي ظهر بود و هوا بسيار
گرم بود. بطوريكه مردم دور پاهاي خود را پارچه ميپيچيدند
تا شنهاي داغ صحرا پاهايشان را نسوزاند. مردم همه كنجكاو
بودند كه اين چه مطلب مهم و سرنوشتسازي است كه حضرت
پيامبر اكرم (ص) آنها را در اين گرماي سوزان نگهداشته است.
در چنين روزي پيامبر خدا چند ساعت را در آنجا گذرانيد و
سخنراني مفصلي نمود. نزديك به يكصد آيه قرائت نمود و در
مورد اعمال و اعتقاد به مردم تذكر داد، در قسمتي از
سخنراني خود كه بطور وسيعي توسط محدثين (سني و شيعه) نقل
شده حضرت رسول اكرم(ص) فرمود :
«به نظر
ميرسد كه زمان آن رسيده كه من دعوت حق را اجابت كنم و از
ميان شما بروم. من ميان شما دو چيز با ارزش باقي ميگذارم
كه اگر به آنها تمسك جوييد هيچ وقت بعد از من گمراه
نخواهيد شد و آنها كتاب خدا و اهل بيت من هستند. آنها هرگز
از هم جدا نميشود تا اينكه در حوض بر من وارد شوند.»
سپس پيامبر
خدا (ص) ادامه داد : «الست اولي بالمومنين من انفسهم؟»
قالو : «بلي يا رسول الله».
(آيا من
بيشتر از مومنين به خودشان اختياردارتر نيستم؟! مردم فرياد
زدند: بلي يا رسول الله.)
قال : “فمن كنت
مولاه فعلي مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»
سپس پيامبر
(ص) دست علي را بلند كرد و فرمود : «هر كس من
مولاي اويم، پس علي مولاي اوست. خدايا دوست بدار هركس او
را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد».
منابع اهل سنت :
- صحيح
ترمذي، ج 2، ص 298 ، ج 5، ص 63
- سنن ابن
ماجه، ج 1، ص 12 و 43
- خصائص،
نسائي، ص 4 و 21
- المستدرك
الصبحيحين حاكم، ج 2، ص 129، ج 3، ص 110-109 و 116 و 371
- مسند احمد
بن حنبل، ج 1. ص 84 و 118 و 119 و 152 و 330، ج 4.، ص 281
و 368 و 370 و 372 و 378، ج 5، ص 35 و 347 و 358 و 361 و
366 و 419 (40 راوي)
- فضائل
الصحابه، احمد حنبل، ج 2، ص 563، 572
- مجمع
الزوائد، هيثمي، ج 9، ص 103
- تفسير
كبير، فخر رازي. ج 12، ص 50-49
- تفسير در
المنثور، حافظ جلال الدين سيوطي، ج 3، ص 19
- تاريخ
الخلفا، سيوطي، ص 169، 173
- البدايه و
النهايه، ابن كثير، ج 3، ص 213، ج 5، ص 208
- اسدالغايه،
ابن اثير، ج 4. ص 114
- مشكل
الاثار، طهوي، ج 2، ص 308-307
- صواعق
المحرقه، ابن حجر هيثمي، ص 26
- اصابه، ابن حجر
عسقلاني، ج 2، ص 509، ج 1، قسمت 1، ص 319، 57/2، 29/3،
14/4
- تاريخ،
خطيب بغدادي، ج8، ص 290
-
حيلة اولياء،
حافظ ابونعيم، ج 4، ص 23، ج 5، ص 27-26
- كنزالعمال،
متقي هندي، ج 6، ص 154، 397
- ذخائر
العقبي، محب طبري، ص 68
و بيشتر از
صدها منابع ديگر
البته اين
قسمتي از سخنراني حضرت پيامبر ميباشد.
مرحوم سيد
ابن طاووس (از علماي اهل تشيع) ميگويد : اولين فرد از اهل
سنت كه درباره غدير كتابي مستقل نوشته، حافظ ابوالعباس
احمد بن محمد بن سعيد همداني معروف به «ابن عُقده» است. او
نزد پيروان هر چهار مذهب اهل سنت مورد اعتماد ميباشد و
اين كتاب را «حديث الولاية» ناميده است
و در اين كتاب احاديث پيامبر را در اين باره و راويان حديث
را ذكر كرده است. او نام صد نفر از اصحاب را كه حديث را
نقل كردهاند ذكر نموده است. منجمله:
ابوبكر بن ابي قحافه، عبدالله بن عثمان، عمر بن خطاب، طلحه
بن عبيدالله و… كه بعداً
بطور مفصل خواهد آمد.
البته مرحوم
علامه اميني در كتاب «الغدير» اسامي 110 تن از اصحاب را كه
حديث غدير را نقل كردهاند آورده است. ابن حجر عسقلاني در
«فتحالباري» (ج 8. ص 76). گفته : اما
حديث «من كنت مولاه فعلي مولاه» حديثي است كه ترمذي و
نسائي آن را روايت كردهاند و طرق آن بسيار زياد است و ابن
عقده آنها را در كتابي جداگانه آورده و بسياري از اسانيد
آن صحيح و حسن است.
نزول آيه تكميل دين اسلام
بلافاصله بعد
از اتمام سخنراني حضرت رسول اكرم (ص)، اين قسمت از آيه
سوره مائده نازل شد :
«الْيَوْمَ
أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ
نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا»
(امروز دين
را بر شما كامل كردم و نعمت را بر شما تمام نمودم و
پسنديدم بر شما دين اسلام را)
سوره مائده،
آيه 3
- در
المنثور، حافظ جلال الدين سيوطي، ج 3، ص 19
- تاريخ خطيب
بغدادي، ج 8، ص 290، 596
- مناقب، ابن
مغازلي. ص 19
- تاريخ
دمشق، ابن عساكر، ج 2، ص 75
- مناقب،
خوارزمي حنفي، ص 80
- البدايه و
النهايه، ابن كثير، ج 3، ص 213
- ينابيع
الموده، قندوزي حنفي، ص 115
و بسياري
ديگر.
آيه فوق خود بر اهميت جانشيني
حضرت علي (ع) تأكيد دارد و خداوند متعال صراحتاً دين اسلام
را با تعيين رهبري بعد از پيامبر كامل دانسته و اعلام
جانشيني حضرت علي (ع) كامل كننده اسلام واتمام نعمت خداوند
متعال ميباشد. و اگر به آيه دقت شود خداوند متعال با
تعيين رهبري (امامت يا خلافت) بعد از پيامبر، اسلام را
بعنوان دين مقبول ميداند. چنانچه ميفرمايد: «رضيت لكم
الاسلام ديناً».
حافظ
ابوبكربن مردويه به سند خود از ابوسعيد خدري روايت كرده كه
گفت : پيامبر، مردم را در غدير خم فرا خواند و امر كرد از
زير درختان خارها را كندند و آن روز پنجشنبه بود. مردم را
به سوي علي دعوت كرد و بازوي او را گرفت و بلند كرد آنچنان
كه سفيدي زير بغل پيامبر نمايان شد و هنوز مردم متفرق نشده
بودند كه اين وحي خدا نازل شد و جبرئيل اين آيه را بر
پيامبر (ص) خواند : (اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم
نعمتي و رضيت لكم الاسلام ديناً).
پيامبر (ص)
فرمود : «الله اكبر الله اكبر علي اكمال الدين و انمام
النعمة و رضي
الرّب برسالتي
والولاية لعلي من
بعدي».
(خدا بزرگ
است، خدا بزرگ است، بر تكميل دين و تمام كردن نعمت خود بر
ما، از رسالت من و ولايت علي پس از من راضي و خشنود گشت).
سپس فرمود :
«من كنت مولاه فعلي مولاه اللّهم و ال من والاه و عاد من
عاده و انصر من نصره و اخذل من خذله».
(هر كس من
مولا و رهبر او هستم، علي مولا و رهبر اوست، خدايا دوستان
او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار، يارانش را ياري
كن و آنها را كه او را خوار كنند خوار نما).
ضياء الدين
مقبلي (متوفاي 1108 هجري) ميگويد : اگر حديث غدير ثابت و
معلوم نباشد، پس ابداً در دين اسلام ثابت و معلومي وجود
ندارد.
بيعت صحابه با حضرت علي (ع)
بعد از
سخنراني، حضرت پيامبر اسلام محمد (ص) از همه افراد خواستند
كه با حضرت علي (ع) بيعت كنند. و مردم با حضرت علي (ع)
بيعت كردند منجمله ابوبكر، عمر و عثمان. نقل شده كه عمر و
ابوبكر موقع بيعت با حضرت علي (ع) گفتند :
«هنيئاً لك
يا بن ابي طالب اصبحت مولاي و مولي كل مومن و مومنه»
(گوارا باد
بر تو اي پسر ابوطالب كه براي هميشه مولاي من و مولاي هر
مومن و مومنه شدي)
منابع اهل سنت :
- مسند احمد
بن حنبل، ج 4، ص 281
- تفسير
كبير، فخر رازي، ج 12، ص 50-49، ج 3، ص 636
- مشكاة المصابيح،
خطيب تبريزي
- كتاب
الولايه، ابن جرير طبري
- حديث
الولايه، احمد بن عقده
- تاريخ خطيب
بغدادي، ج 1. ص 290 و 596
-
سرالعالمين، غزالي، ص 6
- تفسير
طبري، ج 3، ص 428
- و نيز
بيهقي، ثعلبي، دارقطني، ابن كثير و بسياري ديگر
ابن مغازلي
در كتاب المناقب (ص 19) به سند خود
از ابو هريره روايت كرده كه گفت : هر كس روز هجدهم
ذيالحجه را روزه بگيرد ثواب شش ماه روزه برايش مينويسند
و آن روز، روز غدير خم است كه آن روز رسول خدا دست علي را
گرفت و فرمود :
الست اولي
بالمومنين من انفسهم؟ قالوا : بلي يا رسول الله قال : فمن
كنت مولاه فعلي مولاه.
(آيا من وليّ
و صاحب اختيار مومنان بيشتر از خودشان نيستم؟ گفتند : بلي
يا رسول الله فرمود: هر كه من مولاي او هستم پس علي
مولاي اوست).
پس عمر بن
خطاب گفت : بخ بخ لك يا ين ابيطالب اصبحت مولاي و مولا كل
مومن و مومنه»
(به به گوارا
باد اي پسر ابوطالب كه براي هميشه مولاي من و مولاي هر زن
و مرد مؤمن شدي).
و بعد از
اعلام جانشيني حضرت علي (ع) توسط حضرت رسول اكرم(ص) خداي
تعالي اين آيه را نازل كرد : «اليوم اكملت لكم دينكم…».
توجه لازم
است كه تمام فرمايشات و اعمال حضرت رسول اكرم (ص) مطابق با
دستور خداوند متعال و مشيت اوست چرا كه خداوند متعال
ميفرمايد :
«و اگر او
(پيامبر) حتي يك كلمه بر ما دروغ ميبست. ما دست راست او
را ميگرفتيم. سپس شريان قلبش را قطع ميكرديم آنگاه احدي
از شما مدافع او نبود همانا اين (قرآن) تذكرهاي براي
پرهيزكاران است.»
سوره حاقه،
آيات 47-44
و بر هر
مسلماني اطاعت از پيامبر واجب ميباشد.
عاقبت نهي كننده ولايت حضرت
علي (ع)
پس از آنكه
حضرت رسول الله (ص) در غدير خم آنچه را كه بدان مامور بود
را بيان كرد و علي را مولاي مردم قرار داد و فرمود : «علي
مولاي اوست هر كه من مولاي او هستم». اين امر در بلاد
سريعاً منتشر شد. وقتي حارث بن نعمان فهري (طبق بعضي
روايات ابن حارث بن كلده) از اين امر آگاه شد، سوار بر
ناقه خود شد و به مدينه آمد و به نزد پيامبر خدا رفت و گفت
: «به ما دستور دادي كه شهادت دهيم كه خدا يكي است و تو
پيامبر خدا هستي، ما اطاعت كرديم. به ما سفارش كردي به
نماز پنج وقت در روز و ما پذيرفتيم. به ما دستور دادي به
روزه در ماه رمضان و ما قبول كرديم. سپس به ما در مورد حج
دستور دادي، ما اطاعت كرديم. اما تو با همه اينها قانع
نشدي و دست پسر عمويت را گرفته و بلند كردهاي و او را بر
ما برتري دادي و گفتهاي «علي مولاي اوست هر كه من مولاي
اويم» آيا اين امر از طرف تو است يا از طرف خداوند؟
رسول خدا (ص)
فرمود : «والذي نفسي بيده و لا اله الا هو انّهُ من
امرالله».
(قسم به آنكه
جانم بدست اوست و خدايي جز او نيست اين امر از جانب خداوند
است).
پس چون حارث
اين را شنيد برگشت و در حاليكه بسوي ناقه خود ميرفت گفت :
«خدايا، اگر آنچه محمد ميگويد حق است پس از آسمان سنگ بر
ما بباران و يا عذابي دردناك بر ما بفرست.» حارث هنوز به
ناقه نرسيده بود كه خداوند سنگي از آسمان بر سر او نازل
كرد كه از ماتحت او خارج شد و در جا مرد. بعد از وقوع اين
حادثه، اين آيه نازل شد :
«سئل سائل
بعذاب واقع لكافرين ليس له دافع من الله ذي المخارج»
(سائلي از
خدا عذاب خواست كه شدني است براي كفار و آنرا كسي نيست كه
دفع كننده باشد، عذابي از ناحيه خداي دارنده معارج).
سوره معارج
آيه 3-1
منابع اهل سنت :
- تفسير
ثعلبي، اسحاق ثعلبي، تحت تفسير آيات 3-71
- نورالبصر،
شبلنجي، ص 4
- الفصول
المهمه، ابن صباغ مالكي مكي، ص 25
- السيره
الحلبيه، نورالدين حلبي، ج 2، ص 214
- نذهت
المجالس، قرطبي
- تفسير غريب
القران، حافظ ابوعبيد هروي (متوفي سال 223 هجري)
- شفاء
الصدور، ابوبكر نقاش موصلي بغدادي (متوفي 351 هجري)
- الكشف و
البيان، ابواسحق ثعلبي نيشابوري (متوفي 427 هجري)
ابن اثير
جوزي در اُسدالغابه (ج 3، ص 321) آورده كه :
«… عدهاي
شهادت دادند كه اين معنا (ولايت علي) را از رسول خدا
شنيدند و جمعي ديگر اين شهادت را كتمان كردند و از دنيا
نرفتند مگر بعد از آنكه كور شدند و يا به آفتي ديگر مبتلا
گشتند كه يكي از آنها يزيدبن وديعه و ديگري عبدالرحمان بن
مدلج بود».
حقايق و سنت
پيامبر بر هر حق جوي غيرمتعصب چنان روشن است كه فقط
ميتوان گفت : و اعتبرو يا اولي الابصار (عبرت بگيريد اي
صاحبان بصيرت)
چرا كه
خداوند متعال ميفرمايد كه در مسائل ديني و اموري كه
خداوند متعال دستور داده فقط اطاعت واجب است و جائي براي
اظهار نظر نيست.
«و هيچ مرد
مؤمن و زن مؤمني را نرسد كه چون خدا و رسولش به كاري حكم
كنند، براي آنها در كارشان اختياري باشد و هر كس خدا و
رسولش را نافرماني كند، قطعاً دچار گمراهي آشكاري گرديده
است.»
سوره احزاب،
آيه 36
«بگو: اگر
خدا را دوست ميداريد از من پيروي كنيد تا او نيز دوستتان
بدارد و گناهانتان را بيامرزد و خدا آمرزنده مهربان است.»
سوره آل
عمران، آيه 31
و بايد از
خداوند متعال استعانت و كمك بخواهيم تا ما را ياري دهد تا
از وسوسه شيطان بدور مانيم و پيرو حق و راه راست باشيم.
«آيا براي
كسانيكه ايمان آوردهاند وقت آن نرسيده است كه دلهايشان به
ياد خدا و آنچه از حق نازل شده خاشع گردد و مانند كساني
نباشند كه در گذشته كتابشان داده شد پس زماني بر آنها
طولاني شد و دلهايشان را قساوت گرفت و بسياري از آنها فاسق
بودند.»
سوره حديد،
آيه 16
«و آن روز كه
از هر امتي گروهي را كه آيات ما را تكذيب كردند گرد
ميآوريم. خداوند به آنان گويد : آيات مرا تكذيب كرديد
بيآنكه بدان احاطه علمي داشته باشيد اين چه عملي بود كه
انجام دادهايد. و حكم عذاب بر ايشان واقع گردد به سبب
ظلمي كه كردند پس ايشان دم بر نياورند.»
سوره نمل،
آيه 83
متن كاملتر سخنراني حضرت
رسول اكرم (ص) در غدير خم
در منابع اهل
تشيع سخنراني حضرت رسول الله (ص) در غدير خم بطور مفصل
آمده است و در آن حضرت رسول الله محمد مصطفي (ص) تمام امور
و عقايد را علاوه بر جانشيني حضرت علي (ع) بيان داشته
منجمله امامت دوازده نفر از ذريه پيامبر، تذكر به امامت
حضرت امام مهدي (عج) بعنوان امام دوازدهم و ظهور او و
…. كه
علاقمندان ميتوانند به كتب مربوطه مراجعه نمايند اما چون
روال كتاب بر آن است كه مطالبي آمده باشد كه در منابع هر
دو مذهب سني و شيعه موجود و مورد قبول بوده لذا در اينجا
سخنراني حضرت پيامبر اكرم (ص) را از منابع اهل سنت
ميآوريم.
حضرت رسول
اكرم (ص) فرمود :
“حمد و سپاس
خداي را كه از او كمك ميخواهيم و به او ايمان داريم و به
او اعتماد و توكل ميكنيم و به او پناه ميبريم از شر
نفسهايمان و گناهانمان بدرستيكه هيچ هدايتي نيست براي كسي
كه خدا او را در گمراهي رها كند و گمراهي نيست براي آنكه
خدا هدايت نمايد.”
اي مردم!
بدانيد كه جبرئيل چندين بار نازل شده تا دستور خداوند
متعال را برساند تا من در اينجا بايستم و به شما اطلاع
دهم. بدانيد! زمان آن فرارسيده كه من دعوت حق را اجابت
كنم.
اي مردم! آيا
شما شهادت نميدهيد كه خداوند يكي است، محمد بنده خدا و
رسول اوست، بهشت حق است، جهنم حق است، مرگ حق است، قيامت
حق است و ساعت آن خواهد رسيد و همه از قبرهايشان برانگيخته
خواهند شد؟
مردم جواب
دادند “بله ما به اينها ايمان داريم.”
پيامبر اسلام
(ص) ادامه داد : “ اي مردم! آيا شما صداي مرا ميشنويد؟”
آنها جواب دادند : “بله” پيامبر اكرم (ص) فرمود : “آگاه
باشيد! من در ميان شما دو چيز با ارزش ميگذارم كه اگر شما
به هر دوي آنها تمسك جوييد، هيچوقت بعد از من گمراه
نخواهيد شد.»
مردي سؤال
كرد : “اي پيامبر خدا، اين دو چيز با ارزش كدامند؟
پيامبر جواب
داد : “يكي از آنها كتاب خدا و ديگري عترت من كه همان اهل
بيت من هستند.”
«مواظب باشيد
كه وقتي من از ميان شما رفتم چطور با آنها رفتار ميكنيد،
چرا كه خداوند متعال به من خبر داده كه اين دو هرگز از هم
جدا نميشوند تا اينكه در بهشت در حوض كوثر به من
بپيوندند. به شما توصيه ميكنم بخاطر خدا درباره اهل بيتم.
به شما توصيه ميكنم بخاطر خدا درباره اهل بيتم. به شما
توصيه ميكنم بخاطر خدا درباره اهل بيتم.»
“آگاه باشيد!
من قبل از شما در حوض (بهشت) هستم و من بر شما شاهد خواهم
بود. پس مواظب باشيد كه چطور بعد از من با اين دو رفتار
ميكنيد. از اين دو پيشي نگيريد كه هلاك ميشويد و عقب
نيفتيد كه هلاك ميشويد.
اي مردم! آيا
نمي دانيد كه من اولاتر و اختيار دارترم بر شما از
خودتان؟”
مردم فرياد
زدند : “بلي يا رسول الله”. سپس پيامبر تكرار كرد : “اي
مردم! آيا من اختيار دارتر نيستم بر شما از خودتان؟” مردم
دوباره جواب دادند : “بله با رسول الله”. سپس حضرت رسول
اكرم (ص) فرمود : “اي مردم! بدرستيكه خداوند مولاي من است
و من مولاي تمام مؤمنين هستم.” سپس حضرت رسول اكرم (ص) دست
علي را گرفت و بلند كرد و فرمود :
“هر كس من
مولا و اختياردار او هستم پس علي مولا و اختياردار اوست (و
سه بار تكرار نمود). خدايا! دوست بدار هر كس كه او را دوست
دارد و دشمن بدار هر كس كه او را دشمن دارد. كمك كن هر كس
كه او را كمك كند و خوار كن هر كس او را خوار كند. و حق را
هميشه با او نگهدار.”
«علي پسر
ابيطالب، برادر من است، وصي من است و جانشين من است و رهبر
و پيشوا (امام) بعد از من است. نسبت او به من مثل نسبت
هارون است به موسي، جز اينكه بعد از من ديگر پيامبري
نميآيد. او وليّ شما بعد از خدا و پيامبرش است.»
“اي مردم!
بدرستيكه خداوند خواسته است كه او را امام و رهبر شما قرار
دهد. اطاعت از او واجب است بر تمام مهاجرين و انصار و كل
مردم اعم از عرب و عجم، آزاد و غلام، جوان و پير، بزرگ و
كوچك، سفيد و سياه.”
“دستورات او
بايد اطاعت شود و اطاعت دستورات او واجب است بر هر مؤمن بر
خداوند. لعن بر كسي كه از او سرپيچي كند، و رحمت بر كسي كه
او را پيروي نمايد و هر كس او را باور كند مؤمن واقعي است.
ولايت او به دستور خداوند قادر متعال واجب الاطاعت است.”
“اي مردم!
قرآن را بخوانيد و آيات محكم آن را بر گيريد ولي در مورد
آيات متشابه از خود استنباط نكنيد. بخدا، هيچكس نميتواند
معني آنها را كاملاً توضيح دهد جز من و اين مرد (يعني علي)
كه دست او را بلند كردم.”
“اي مردم! به
من گوش دهيد و اطاعت كنيد و به دستور پروردگار سر تسليم
فرود آوريد. بدرستيكه الله پرورگار و خداي شماست و بعد از
او، پيامبرش محمد كه بسوي پروردگار رهنمائيتان ميكند
اختياردار و سرپرست شماست. پس بعد از من اين علي است كه
طبق دستور خداوند اختياردار شماست و رهبر (امام) شماست و
بعد از او رهبري ادامه خواهد يافت در افرادي از ذريه من تا
زمانيكه شما خدا و پيامبرش را ملاقات خواهيد نمود.”
“بدانيد!
مطمئناً شما پروردگار خود را ملاقات خواهيد نمود و خداوند
درباره اعمالتان از شما سؤال خواهد كرد. مواظب باشيد! كه
بعد از من در اثر گردن نهادن به افراد ديگر كافر نشويد. هر
كس در اينجا حاضر است سخنان مرا به غائبين برساند. آيا من
پيام خداوند را به شما نرساندم؟” مردم جواب دادند : “بله”.
پيامبر اسلام فرمود : “اي خدا خود شاهد باش.”
منابع اهل
سنت :
- تذكره
الخواص الامه، سبط بن جوزي حنفي، ص 33-28
- السيره
الحلبيه، نورالدين حلبي، ج 3، ص 273
- اعالم
الورا، ص 133-132
- المناقب،
ابن مغازلي، ص 18-16 با كمي تفاوت
«و همانند
كساني نباشيد كه پس از آمدن دلايل روشنگر براي ايشان
پراكنده شدند و اختلاف كردند و اينانند كه عذابي بزرگ
خواهند داشت روزي كه صورتهايي سفيد و صورتهايي سياه شود
اما به روسياهان گفته ميشود آيا بعد از ايمانتان كافر
شديد. پس به سزاي كفرتان اين عذاب را بچشيد و اما روسفيدان
در رحمت خدا قرار مي گيرند و در آن جاودانند.»
سوره آل
عمران، آيات 107-105
حـال كه از فرمايشات حضرت رسول
اكرم (ص) و سنت نبوي آگاه و
از دستورات
الهي مبني بر جانشيني و پيروي از حضرت علي (ع) مطلع شديم.
معني و مفهوم احاديث زير برايمان بهتر ملموستر ميشود :
ولايت حضرت علي (ع) جواز
بهشت است
ابن شيرويه
ديلمي در كتاب الفردوس از ابوسعيد خدري از حضرت پيامبر (ص)
روايت كرده كه در آيه “وقفوهم انهم مسئولون” (در موقف حساب
نگاهداريدشان كه در كار خود سخت مسؤلند) فرمود : “مراد
ولايت علي بن ابيطالب است كه پرسيده ميشوند”.
در مسند احمد
بن حنبل از سُدَيّ از ابوصالح
روايت شده كه گفت : چون وفات عبدالله بن عباس نزديك شد گفت
: “اللّهم اني اتقرب اليك بولايه علي بن ابيطالب (ع)”
(خدايا من به تو به ولايت علي بن ابيطالب تقرب ميجويم)
خطيب در
تاريخ بغداد به سند خود از انس بن مالك روايت كرده كه چون
ابوبكر به حالت مرگ افتاد مطلبي بيان داشت تا آنجا كه گفت
: من از رسول خدا شنيدم كه فرمود :
«ان علي
الصراط لعقبه لا يجوز ما احدٌ الّا بجواز من علي بن
ابيطالب”
(بر صراط
عقبهاي است كه احدي از آن نميگذرد مگر با داشتن جواز از
علي بن ابيطالب)
شافعي ابن
مغازلي از چند طريق در المناقب (ص 242)، از رسول
خدا روايت كرده است كه حضرت پيامبر (ص) فرمود :
“وقتي كه روز
قيامت بشود صراط در كنار جهنم نصب ميگردد. از صراط كسي
نميگذرد مگر اينكه كتاب ولايت علي بن ابيطالب را با خود
همراه داشته باشد.”
و احاديث ديگر در بخش فضايل و
مناقب اميرالمؤمنين حضرت علي(ع) خواهد آمد.
در بخش بعد به اسناد حدیث غدیر خواهیم
پرداخت.
|