« اهل بيت
» چه كساني هستند
همانطور كه
قبلاً ذكر شد، حضرت پيامبر اسلام (ص)، فرمودهاند كه دو
چيز با ارزش كه از هم جداناپذير هستند و تا روز قيامت با
هم خواهند بود، “قرآن و اهل بيت” ميباشند. اين دستور
پيامبر ما را ملزم ميكند كه جهت فهم قرآن و سنت پيامبر،
بايد به كسانيكه متصل به قرآن هستند يعني «اهل بيت» مراجعه
كنيم. لذا شناخت دقيق اهل بيت بسيار حياتي و ضروري بوده و
تمسك به آنها راه رستگاري است. و بديهي است كه هر كس از
اهل بيت سرپيچي نمايد گمراه شده و در ضلالت است. تفاوت اهل
سنت و تشيع در مورد اهل بيت اينست كه اهل سنت در تعيين اهل
بيت يكصدا نبوده و نظرهاي متفاوتي وجود دارد و بعضي اهل
بيت را فاطمه، علي، حسن، حسين و همسران پيامبر ميدانند،
بعضي تمام ذريه پيامبر را نيز به ليست اضافه ميكنند، بعضي
ديگر تمام ذريههاي عباس، عقيل و جعفر (دو برادر علي) را
هم به ليست اضافه ميكنند البته بعضي از علماي اهل سنت
فقط همسران پيامبر را جزو اهل بيت ميدانند.
] در مورد
همسران پيامبر به حديث كساء مراجعه نماييد[
اما در نظر
تشيع، اهل بيت فقط : حضرت فاطمه زهرا (س) (دختر پيامبر)،
حضرت علي (ع) (پسر عمو و داماد پيامبر)، حضرت حسن (ع) و
حضرت حسين (ع) (نوههاي پيامبر) و نه امام از ذريه حضرت
امام حسين(ع) ميباشند كه با خود حضرت پيامبر (ص) چهارده
نفر ميشوند. البته، در زمان حيات حضرت پيامبر اكرم (ص)،
فقط پنج نفر شامل حضرت پيامبر اكرم (ص) در قيد حيات
بودهاند و بقيه هنوز متولد نشده بودهاند. شيعه بر اين
عقيده است كه خداوند متعال آنها را از هر گناه و نقص مصون
داشته و آنها بايد در كنار قرآن مجيد مورد اطاعت باشند و
آنها هستند كه علم كامل تفسير آيات قرآني را دارند.
ما به اين
موضوع كه چرا شيعه، همسران پيامبر را جزو اهل بيت ندانسته
و نيز در مورد معصوميت (مصون از عيب و گناه بودن) اهل بيت
بر اساس قرآن، احاديث معتبر موجود در كتب اهل سنت خواهيم
پرداخت.
آيه تطهير
خداوند متعال
در قرآن كريم در آيه سي و سوم از سوره مباركه احزاب كه به
“آيه تطهير” معروف است ميفرمايد :
“إِنَّمَا
يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ
الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا”
احزاب، 33
“جز اين نيست
كه خدا خواهد كه از شما اهل بيت گناه و پليدي را دور كند و
شما را آنطور كه خود مي داند پاك و مطهر كند”
كلمه «انما»
در آيه انحصار خواست خداوند را ميرساند و ميفهماند كه
خدا اراده نموده كه رجس و پليدي را تنها از اهل بيت دور
كند و عصمت مختص است به “اهل بيت” كسانيكه مخاطب در كلمه
“عنكم = از شما” هستند. پس آيه فوق انحصار اراده و مشيت
خداوند در دور كردن پليدي و تطهير اهل بيت و انحصار اين
عصمت و دوري از پليدي در اهل بيت را ميفهماند.
در ضمن كلمه
“رجس” بصورت “الرجس” آمده است كه عموميت و كليت را
ميرساند يعني تمامي انواع پليديها و صفات خبيثه و رذيله و
حالاتي كه اعتقاد حق و عمل حق را از انسان ميگيرد و چنين
ازالهاي (دور ساختن و پاك كردن) با عصمت الهي منطبق
ميشود و آن عبارتست از صورت علميهاي در نفس كه انسان را
از هر باطلي (چه عقايد و چه اعمال) حفظ ميكند پس آيه
شريفه يكي از ادله عصمت اهل بيت است. پس مراد از دور كردن
رجس، عصمت از اعتقاد و عمل باطل است و مراد از تطهير، زايل
ساختن رجس بوسيله وارد كردن مقابل آن است يعني اعتقاد و
عمل به حق. پس معناي آيه اين شد كه خداوند سبحان مستمراً و
دائماً اراده دارد به شما (اهل بيت) موهبت عصمت اختصاص
دهد. به اين طريق كه اعتقاد باطل و اثر عمل زشت را از شما
اهل بيت دور ساخته و به جاي آن عصمتي بياورد كه حتي اثري
از آن اعتقاد باطل و عمل زشت در دلهايتان باقي نگذارد.
طبق آيه فوق،
خداوند متعال اهل بيت را از هرگونه گناه و پليدي دور ساخته
است و مشيت خود را بر پاكي اهل بيت قرار داده است و آنها
را قرين و همراه حق نموده است. چون اين امر توسط خداوند
متعال انجام گرفته كه بر هر كاري قادر ميباشد لذا بايد
توجه داشت كه اهل بيت مانند همه، بشر هستند ولي معصوم و
بدون گناه و اشتباه. بعضي فكر ميكنند چون ما بشر هستيم
بايد دچار اشتباه و گناه بشويم در حاليكه چنين عقيدهاي
اشتباه ميباشد و بشر ميتواند اشتباه كند اما مجبور به
اشتباه كردن نيست.
“آنكه عمل
صالح و شايسته كند از مرد و زن در حاليكه مؤمن باشد او را
زنده داريمش زندگي پاكيزه”
نحل، 97
“و شيطان
نيست فرمانروا بر آنانكه ايمان آورند و بر پروردگار خويش
توكل كنند”
نحل، 99
در مورد “آيه
تطهير” لازم به ذكر است كه اين جمله در بين آياتي كه مربوط
به همسران پيامبر است قرار گرفته است و اين باعث شده كه
بعضي از اهل سنت، آنرا مربوط به همسران پيامبر بدانند و يا
آنها را نيز جزو اهل بيت بدانند. ولي بايد توجه داشت چون
در آيه فوق ضمير مذكر كه به مردان اطلاق ميشود بكار رفته
پس صحيح نيست ضمير مردان را به زنان (همسران پيامبر) ارجاع
داد و به زنان گفت “عنكم = از شما” بلكه اگر همسران پيامبر
اهل بيت بودند بايد كلمة “عَنْكُنَّ” بكار ميرفت. بعبارتي
ديگر در عربي وقتي گروهي از زنان مورد خطاب قرار گيرد ضمير
مؤنث بكار ميرود. ولي اگر حتي يك نفر مرد داخل گروه زنان
باشد ضمير مذكر بكار ميرود. پس با توجه به ضمير مذكر بكار
رفته كاملاً مشخص ميشود كه مورد خطاب آيه همسران پيامبر
نبوده و اين جمله جدا از جملات قبلي و بعدي آيه كه درباره
همسران پيامبر است ميباشد.
رواياتي كه
در شأن نزول آيه مذكور وارد شده بيش از هفتاد حديث است كه
بيشتر آن از طرق اهل سنت است و اهل سنت آنها را از طرق
بسياري از ام سلمه، عايشه، ابن سعيد خدري، ابن عباس،
ثوبان، عبدالله بن جعفر، علي و حسن بن علي و تقريباً به
چهل طريق نقل كردهاند و اهل تشيع آن را از حضرت علي (ع)،
امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام رضا(عليهم السلام)
و از ام سلمه، ابوذر، بيش از سي طريق نقل كردهاند. پس مشخص شد كه جمله فوق (آيه تطهير) درباره
همسران نميباشد شايد بعضي ادعا كنند كه آيه فوق درباره
همسران پيامبر نيست ولي همسران پيامبر هم جزو اهل بيت
هستند. جواب اين ادعا را ميتوان در احاديثي كه خود همسران
پيامبر نقل كردهاند پيدا نمود كه خودشان صراحتاً اقرار
كردهاند كه اهل بيت فقط حضرت پيامبر (ص)، علي، فاطمه، حسن
و حسين ميباشند. و با رجوع به احاديث معتبر اهل سنت در
صحاح ستّه در مييابيم كه پيامبر اسلام (ص) چه كساني را
اهل بيت خود خوانده است.
جالب است كه
ميبينيم در صحيح مسلم و صحيح ترمذي و ديگر كتب، نقطه نظر
اهل تشيع در مورد اهل بيت تأييد ميشود. در صحيح مسلم در
فصل “فضيلتهاي اصحاب” بخشي است بنام “بخش فضيلتهاي اهل
بيت” كه در آن فقط يك روايت وجود دارد كه در آن نيز هيچ
اشارهاي به همسران پيامبر نشده است اين حديث بنام “حديث
كساء” مشهور است.
حديث كسا
عايشه نقل
كرد :
روزي پيامبر
بيرون آمد در حاليكه كسا (عبا) پوشيده بود. پس حسن بن علي
آمد پيامبر او را زير عباي خود گرفت، سپس حسين بن علي آمد
او را نيز زير عبا گرفت سپس فاطمه آمد پيامبر او را نيز
زير عباي خود گرفت، سپس علي آمد و پيامبر او را نيز زير
عباي خود گرفت. سپس پيامبر قرائت كرد : “جز اين نيست كه
خدا خواهد كه از شما اهل بيت گناه و پليدي را دور كند”
(آيه تطهير) (جمله آخر آيه 33 از سوره احزاب)
- صحيح
مسلم، فصل فضيلتهاي اصحاب، بخش فضيلتهاي اهل بيت پيامبر،
چاپ 1980 در عربستان سعودي به زبان عربي، جلد 4، ص 1883،
روايت 61.
هر كس متوجه
ميشود كه مسلم در كتاب خود تأييد مي كند كه :
1- علي،
فاطمه، حسن و حسين جزو اهل بيت هستند
2- آيه فوق
الذكر (جمله آخر آيه 33 سوره مباركه احزاب) در مورد افراد
فوق الذكر نازل شده و شامل همسران پيامبر نيست.
مسلم در اين
بخش هيچ حديث ديگري نياورده است. هرگاه مؤلف صحيح مسلم بر
اين باور بود كه همسران پيامبر نيز جزو اهل بيت هستند،
حتماً احاديثي در اين مورد در اين بخش ميگنجاند.
و قـابل توجه است كه عايشه همسر
پيامبر حديث فوق را نقل كرده و خـود
عايشه تصديق
مي كند كه اهل بيت فقط افراد فوق الذكر (يعني علي، فاطمه،
حسن و حسين) هستند.
حديث ديگري
از “حديث كسا” در صحيح ترمذي است كه راوي آن عمر بن ابي
سلمه پسر ام سلمه (ديگر همسر پيامبر) است :
آيه “جز اين
نيست كه خدا خواهد كه از شما اهل بيت گناه و پليدي را دور
كند”. (آيه 33:33) در خانه
امسلمه به پيامبر نازل شده بود. بعد از نزول آيه، پيامبر،
فاطمه، حسن و حسين را جمع كرد و زير عباي خود گرفت و نيز
علي را كه پشت سر او بود را نيز زير عبا گرفت. سپس پيامبر
فرمود : “خدايا اينها اعضاي خانواده من (اهل بيت) هستند.
آنها را مطهّر و از هر
گناه و پليدي دور ساز.” ام سلمه (همسر پيامبر) پرسيد :
“آيا من نيز جزو اينها هستم؟” پيامبر جواب داد : “تو عاقبت
بخير هستي.”
- صحيح
ترمذي، ج 5، ص 351، 663
همچنانكه
ميبينيم، ترمذي تأييد مي كند كه علي، فاطمه، حسن و حسين
از اهل بيت هستند و جمله تطهير در قرآن
(آيه 33:33) در مورد
آنان نازل شده است و در مورد همسران پيامبر نيست. همچنين
حديث صحيح بالا (ترمذي حديث را صحيح دانسته) مشخص مينمايد
كه خود پيامبر اسلام(ص)، همسرانش را جزو اهل بيت نميداند.
مسلماً هرگاه حضرت رسول اكرم (ص)، ام سلمه را جزو اهل بيت
ميدانست، او را نيز زير عبا ميگرفت.
در مستدرك
حاكم، جملات سؤال و جواب بصورت زير آمده است:
“ام سلمه گفت
: يا رسول الله من جزو اهل بيت شما نيستم؟” پيامبر اكرم
جواب داد : “تو عاقبت بخيري اما فقط اينها اهل بيت من
هستند.”
- مستدرك
حاكم – ج 2، ص 416
– حاكم حديث
را صحيح دانسته است.
سيوطي و ابن
اثير نيز آوردهاند :
“ام سلمه به
پيامبر اسلام گفت : آيا من يكي از آنها هستم؟” او جواب داد
: “نه، تو جاي خود داري و عاقبت بخير خواهي شد.”
منابع اهل سنت :
- اسدالغابه،
ابن اثير – ج 2، ص 289
- تفسير
درالمنثور، سيوطي، ج 5، ص 198
علاوه بر
صحيح مسلم و صحيح ترمذي كه “حديث كسا” را از عايشه و ام
سلمه نقل كردهاند، در ديگر كتب علماي اهل سنت هر دو حديث
آمده است :
- مسند احمد
بن حنبل، ج 6، ص 323، 292، 298، ج 1، ص 331-330، ج 3، ص
252، ج 4، ص 107 از ابوسعيد خدري
- فضائل
الصحابه، احمد بن حنبل، ج 2، ص 578، روايت 978
- مستدرك
حاكم، ج 2، ص 416 (دو روايت)، ج 3، ص 148-146 (پنج روايت)،
ص 158، 172
- الخصايص،
نسايي، ص 4 و 8
- السنن،
بيهقي
- تفسير
كبير، بخاري (مؤلف صحيح)، ج 1، قسمت 2، ص 69
- تفسير
كبير، فخر رازي، ج 2، ص 700 (چاپ استانبول)
- تفسير
درالمنثور، سيوطي، ج 5، ص 198، 605
- تفسير ابن
جرير طبري، ج 22، ص 7-5 (از عايشه و ابوسعيد خدري)، ص 6 و
8 (از ابن ابي سلمه) (10 حديث)
- تفسير
قرطبي، زير تفسير آيه 33:33
- تفسير ابن
كثير، ج 3، ص 485
- اسدالغابه،
ابن اثير، ج 2، ص 12، ج 4، ص 79
- صواعق
المحرقه، ابن حجر هيثمي، فصل 11، بخش 2، ص 221
- تاريخ خطيب
بغدادي، ج 10
- تفسير
كشاف، زمخسري، ج 1، ص 193
- مشكل
الاثار، تهوي، ج 1، ص 336-332 (هفتاد حديث)
- ذخائر
العقبا، محب طبري، ص 26-21 از ابوسعيد خدري
- مجمع
الزوائد، هيثمي، ج 9، ص 166
و بسياري
ديگر
در اينجا
حديثي ديگر از “حديث كسا” را كه صفيه (يكي از همسران
پيامبر) نقل كرده را ميآوريم :
جعفر بن
ابيطالب روايت كرد :
وقتي كه
پيامبر به صفيه فرمود : “صدا كن! صدا كن!” صفيه گفت : “كي
را صدا كنم يا رسول الله؟” او جواب داد : “صدا كن اهل بيتم
را كه علي، فاطمه، حسن و حسين هستند.” سپس ما آنها را صدا
كرديم و آنها آمدند. پس پيامبر عبا را بالاي سر آنها كشيد
و دستش را بلند نمود و گفت “خدايا اينها خاندان (آل) من
هستند پس مبارك كن محمد و خاندان (آل) محمد را”. و خداوند
متعال نازل نمود : “و جز اين نيست كه خدا خواهد كه از شما
اهل بيت گناه و پليدي را دور سازد و شما را پاك و مطهر
كند.” (آيه 33 از سوره مباركه احزاب)
- مستدرك
حاكم، فصل نهم فضائل صحابه، ج 3، ص 148 (حاكم مينويسد :
“اين حديث بر اساس نظر شيخين (بخاري و مسلم) صحيح مي
باشد”.)
- تلخيص
المستدرك، ذهبي، ج 3، ص 148
- اسدالغابه،
ابن اثير، ج 3، ص 33
در صحيح مسلم
به سند خود از يزيد بن حيان از زيد بن ارقم روايت كرده كه
گفت :
رسول خدا
فرمود : “من در بين شما دو چيز گرانبها ميگذارم يكي كتاب
خداست كه حبل الله است و ديگري اهل بيتم” پرسيديم : اهل
بيت او كيست؟ همسران اويند؟ گفت : نه، به خدا قسم، همسر
آدمي چند صباحي با آدمي است و چون طلاقش دهند به خانه پدري
برميگردد و دوباره بيگانه ميشود، اهل بيت رسول خدا اهل
او و خويشاوندان اويند كه بعد از او صدقه بر ايشان حرام
است.
- صحيح مسلم،
ج 15، ص 181، باب فضائل علي
بر اساس
احاديث فوق و طبق گفتههاي خود همسران پيامبر (ام سلمه،
عايشه و صفيه) مشخص است كه اهل بيت پيامبر فقط پنج نفر
هستند : حضرت رسول الله (ص)، حضرت زهرا، حضرت علي، حضرت
حسن و حضرت حسين (عليهما السلام).
با توجه به
اين حقيقت كه ضمير در قسمت آخر آيه 33 از سوره مباركه
احزاب از مؤنث به مذكر تغيير يافته است، فلذا اكثريت
مفسران سني بر اين باروند كه قسمت آخر آيه (تطهير) در مورد
علي، فاطمه، حسن و حسين نازل شده است، چنانچه ابن حجر
هيثمي مينويسد : بر اساس نظرات اكثريت مفسران (سني) بعلت
استفاده از ضمير مذكر در كلمه “عنكم” و بعد از آن، فرمايش
خداوند “جز اين نيست كه خدا خواهد كه از شما اهل بيت گناه
و پليدي را دور سازد و شما را پاك و مطهر كند.”
(جمله آخر آيه 33:33) در مورد
علي، فاطمه، حسن و حسين نازل شده است.
- صواعق
المحرقه، ابن حجر، فصل 7، بخش 1، ص 220
بطور وسيعي
روايت شده كه بعد از نزول آيه تطهير بمدت چند ماه قبل از
فريضه نماز زمانيكه مردم جهت انجام نماز جمع شده بودند،
حضرت رسول الله (ص) به در خانه فاطمه و علي ميآمد و آيه
تطهير را قرائت ميكرد تا بدينگونه به مردم نشان دهد كه
اهل بيت چه كساني هستند و داراي چه منزلت و فضيلتي
ميباشند.
انس بن مالك
روايت كرده :
پيامبر خدا،
از زمان نزول “انّما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل بيت و
يطهركم تطهير” (آيه 33:33) بمدت شش ماه
در مقابل درب خانه فاطمه ميايستاد و ميفرمود : “وقت نماز
است اهل بيت، بدون شك خداوند خواسته كه از شما تمام پليدي
را دور كرده و شما را مطهر و بدون اشتباه سازد.”
منابع اهل سنت :
- صحيح
ترمذي، ج 12، ص 82
- مسند احمد
بن حنبل، ج 3، ص 258
- مستدرك
حاكم، ج 3، ص 158 (حاكم نوشته كه اين حديث طبق نظر مسلم و
بخاري، صحيح ميباشد)
- تفسير در
المنثور، سيوطي، ج 5، ص 197 و 199
- تفسير ابن
جرير طبري، ج 22، ص 5 و 6 (هفت ماه ذكر كرده)
- تفسير ابن
كثير، ج 3، ص 483
- اسدالغابه،
ابن اثير، ج 5، ص 146
ابوالحمرا
نقل كرده :
«پيامبر
اسلام در مدينه هشت ماه به در خانه علي، موقع نماز صبح
ميآمد و دستش را در دو طرف در قرار داده و ميگفت :
“نماز! نماز!” انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت
و يطهركم تطهيرا”
منابع اهل سنت :
- تفسير
درالمنثور، سيوطي، ج 5، ص 198 و 199
- تفسير اين
جرير طبري، ج 22، ص 6
- تفسير ابن
كثير، ج 3، ص 483
- استبعاب،
ابن عبدالمجد، ج 5، ص 637
- اسدالغابه،
ابن اثير، ج 5، ص 146
- مجمع
الزوائد، هيثمي، ج 9، ص 121 و 168
- ذخائر
العقبي ، محي الدين طبري، ص 24
- مشكل
الاثار،تهوي، ص 338
همچنين ابن
عباس روايت كرده :
“ما نُه ماه
شاهد بوديم كه پيامبر خدا به در خانه علي بن ابيطالب موقع
هر نماز ميآمد و ميگفت : “السلام عليكم و رحمت الله اهل
البيت انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم
تطهيرا”.
- تفسير
درالمنثور، حافظ سيوطي، ج 5، ص 198
در مجمع
الزوائد و تفسير سيوطي از ابوسعيد خدري نقل شده :
“بمدت چهل
روز پيامبر اكرم به خانه فاطمه زهرا هر صبح ميآمد و
ميفرمود : رحمت خدا بر شما اي اهل بيت، وقت نماز است. و
سپس قرائت ميكرد : “جز اين نيست كه خدا خواهد از شما اهل
بيت گناه و پليدي را دور سازد و شما را پاك و مطهر سازد.”
و سپس ميفرمود : من با كسي كه با شما بجنگد، در جنگم و
آشتي و دوست هستم با هر كسيكه با شما دوست باشد.”
منابع اهل سنت :
- تفسير
درالمنثور، حافظ سيوطي، ج 5، ص 199
- مجمع
الزوائد، هيثمي، ج 9، ص 121 و 168
آيه مباهله
حال به حديث
ديگري از صحيح مسلم و صحيح ترمذي ميپردازيم كه هم در آن
مشخص است كه اهل بيت چه كساني هستند و همسران پيامبر جزو
آنها نبوده و هم دليل ديگري است بر برتري علي براي جانشيني
و رهبري بعد از حضرت رسول اكرم (ص).
واقعه زير كه
به واقعه مباهله يا نزول آيه مباهله (مباهله يعني درخواست
لعن خدا) مشهور است در سال 9 هجري اتفاق افتاده است. در آن
سال نمايندگان مسيحيان نجران به ملاقات حضرت رسول اكرم (ص)
آمدند. و با حضرت پيامبر گفتگو كردند. چون مسيحيان اسلام
را نپذيرفتند، رسول خدا آنها را به مباهله دعوت كرد،
چنانچه قرآن كريم ميفرمايد:
فَقُلْ
تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ
وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ
نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى
الْكَاذِبِينَ
“پس بگو
بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان
و خودتان را حاضر كنيم سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر
دروغگويان قرار دهيم.”
سوره آل
عمران آيه 61
صحيح مسلم و
صحيح ترمذي مي نويسند :
“سعد بن ابي
وقاص روايت كرد :
و وقتي آيه
“فقل تعالو ندع ابنائنا ….”
(آيه 3:61) نازل شد؛
پيامبر، علي، فاطمه و حسن و حسين را صدا كرد و سپس پيامبر
فرمود : “خدايا اينها اهل من هستند” (اللّهم هؤلاء اهلي)”.
منابع اهل سنت :
- صحيح مسلم،
فصل فضايل صحابه، بخش فضايل علي، چاپ 1980 عربستان سعودي،
به زبان عربي، ج 4، ص 1871، انتهاي حديث 32
- صحيح
ترمذي، ج 5، ص 654
- مسند احمد
بن حنبل، ج 1، ص 185
- درالمنثور،
سيوطي، زير تفسير آيه مباهله
- مستدرك،
حاكم، ج 3، ص 150 كه ميگويد طبق نظر شيخين (بخاري و مسلم)
اين حديث صحيح ميباشد
- ذخائر
العقبي، محب الدين طبري، ص 25
نكته قابل
توجه اينجاست كه پيامبر اسلام هيچكدام از همسران خود را
براي مباهله نياورده و فقط علي و فاطمه و حسن و حسين را
اهل خود خوانده است.
سيوطي در
تفسير خود در المنثور، ج 2، ص 38 مينويسد :
“در آيه فوق
(3:61) طبق گفته
جابربن عبدالله انصاري، كلمه “پسران” مربوط به حسن و حسين،
كلمه “زنان” مربوط به فاطمه و كلمه “خودمان (نفسمان)” به
پيامبر و علي برميگردد. لذا علي بعنوان “نفس” خود پيامبر
آمده است.”
منابع اهل سنت :
مناقب، ابن
مغازلي، ص 363
فرائد
السمطين، حمويني، ج 2، ص 23
در المنثور،
ج 2، ص 38
البته لازم
به ذكر است كه در آيه فوق الذكر “زنان”، “پسران” و
“نفسمان” همگي جمع آمدهاند و شايد اين براي كساني جاي
اشكال باشد كه چرا براي يك نفر (فاطمه) و يا دو نفر (حسن و
حسين) ضمير جمع آمده است؟ جواب اين است كه آيه قبل از
مباهله نازل شده است و لذا جمع آمده تا جامعيت را برساند.
همچنانچه
بايد توجه داشت كه نجرانيان، زن و فرزند همراه خود نياورده
بودند ولي خداوند متعال جهت جامعيت و اينكه دو طرف هر كس
را كه مصداق پيدا كنند بتوانند در مباهله شركت دهند براي
آنها نيز بطور جمع “زنانتان” و “پسرانتان” آمده است. در يك
كلام اينكه بايد متوجه تفاوت مفهوم و مصداق شد. ولي حضرت
رسول اكرم (ص) غير از نامبردگان كسي كه شركت دادنشان
امتثال امر خدا باشد نيافته است. بعبارتي ديگر هرگاه افراد
ديگري كه شايستگي اين مقام را داشتند حتماً پيامبر با
فاطمه و علي و حسين همراه مينمود.
زمخشري در
تفسير كشاف در ذيل اين آيه ميگويد : «اين دليلي است كه
هيچ دليلي قويتر از آن بر فضيلت اصحاب كساء نيست و اين
برهان روشني است بر نبوت رسول الله، براي اينكه احدي نه از
موافق و نه از مخالف روايتي نياورده كه گفته باشد مسيحيان
نجران بدون ترس از اصحاب كساء به مسأله مباهله اقدام
كردهاند، چون اگر احتمال ميدادند آن جناب به دروغ دعوت
به نبوت ميكند بدون درنگ با او مباهله ميكردند.”
مسلم در صحيح
خود در فصل “فضائل الصحابه” باب “فضائل علي” به سند خود از
عامربن سعدبن ابي وقاص از پدرش سعد روايت كرده كه گفت :
معاويه بن ابوسفيان به سعد دستور داد علي را ناسزا گويد و
او از ناسزا گفتن به آن حضرت خودداري كرد. معاويه به او
اعتراض نمود و سبب آن را پرسيد، سعد گفت : مادام كه سه چيز
را از ياد نبردهام هرگز او را ناسزا نميگويم و آن سه
جمله است كه رسول خدا درباره علي فرمود كه هر يك از آنها
به نظر من مهمتر است از آنچه آفتاب بر آن ميتابد و
ارجمندتر است از هر نعمتي كه مردم بر آن ارج مينهند :
اول اينكه
شنيدم كه به آن جناب فرمود : آيا راضي نيستي كه نسبت به من
به منزله هارون نسبت به موسي باشي؟ جز اينكه بعد از من
پيامبري نخواهد آمد. دوم اينكه در روز خيبر شنيدم كه فرمود
: “فردا حتماً پرچم را به دست مردي ميدهم كه خدا و رسولش
را در دست دارد و خدا و رسولش او را دوست دارند و چون فردا
شد همه گردن كشيديم شايد آن مرد ما باشيم، ولي شنيديم كه
فرمود : “علي را نزد من بخوانيد” و چون او را آوردند درد
چشم داشت، پس پيامبر آب دهان خود در چشم علي ماليد و پرچم
جنگ را به دست او داده و درنتيجه خدا قلعه را برايش گشود.
سوم اينكه
وقتي آيه “قل تعالو ندع ابنائنا و ابنائكم
…”
(آيه 3:61) نازل شد
رسول خدا “علي و فاطمه و حسن و حسين را صدا زد و به درگاه
خداوند عرضه كرد بار خدايا اينان اهل من هستند.»
منابع اهل سنت :
- صحيح مسلم،
ج 2، ص 360 (طبع بيروت)
- صحيح
ترمذي، ج 2، ص 300
- مسند احمد
بن حنبل، ج 1، ص 185
- درالمنثور،
سيوطي، زير تفسير آيه مباهله
بطور خلاصه
واقعه مباهله بين حضرت رسول اكرم (ص) و مسيحيان از
جنبههاي زيادي مورد توجه و دقت است منجمله اينكه :
- درس عبرتي
براي مسيحيان عرب باشد تا ديگر بعد از آن جرأت مبارزه با
حضرت رسول اكرم (ص) را نداشته باشند.
- دعوت به
مباهله و آمدن پيامبر با اهل بيت خود براي مباهله به دستور
خداوند متعال بوده و نشاندهنده آنست كه در امور ديني و
رسالت پيامبري فقط دستور خداوند متعال نافذ بوده و امت
پيامبر هيچ گونه دخالتي نميتوانند داشته باشند.
- آوردن فقط
حسن و حسين (عليهم السلام) توسط پيامبر در واقعه مباهله
نشاندهنده بزرگي روح و مقام مشامخ آنها بوده و معلوم
ميكند كه كوچكي سن نميتواند از فضيلتها و بزرگي آنان
بكاهد چون فضائل آنها خدادادي است.
- با اين
عمل، برتري اهل بيت به ديگر افراد امت اسلام كاملاً مشخص
ميشود.
- حضرت علي
(ع) طبق نص قرآن كريم، نفس حضرت پيامبر(ص) خوانده ميشود و
خداوند متعال در واقعه مباهله علي را مانند نفس پيامبر
دانسته است. همچنين حضرت پيامبر اكرم (ص) فرموده :
“علي منّي و
انا من عليّ
” (علي از
من است و من از علي هستم).
منابع : سنن ابن ماجه، ج1، ص 4، صحيح ترمذي، ج 5، ص 300،
خصائل نسائي ص 20، جامعالاصول، ابن كثير، ج 9، ص 471،
جامع الصغير سيوطي، ج 2، ص 56، رياض النظره، ج 2، ص229
جابربن
عبدالله انصاري روايت كرد :
روزي رسول
خدا در عرفات به علي فرمود : اي علي نزديك بيا و سپس فرمود
: من و تو از يك درخت خلق شدهايم پس من ريشه آن درختم و
تو فرع آن و حسن و حسين شاخههاي آن هستند، هر كس به
شاخهاي از آن چنگ بزند، خداوند او را وارد بهشت ميكند.
- مناقب ابن
مغازلي، ص 63، ينابيع المودة، ص 97
ابن حجر در
«الصواعق المحرقه» مينويسد : «فخر رازي» فرمود :
«اهل بيت
پيامبر در پنج چيز با آن حضرت برابري ميكند : اول در
سلام، خداوند به رسول خدا فرموده : سلام بر تو اي پيامبر
(السلام عليك ايها النبي) و به اهل بيت او فرموده سلام بر
آل يس (آل محمد) (السلام علي آل يس). دوم در صلوات آن حضرت
و به اهل بيتش. سوم در طهارت كه خطاب به پيامبر فرموده :
طه يعني اي طاهر و درباره اهل بيت آيه تطهير نازل فرموده.
چهارم در تحريم صدقه كه بر پيغمبر و اهل بيت آن حضرت صدقه
حرام است. پنجم در محبت، كه درباره پيامبر فرمود، بگو اگر
خدا را دوست ميداريد از او پيروي كنيد تا خدا شما را دوست
بدارد و درباره اهل بيت پيامبر فرموده: بگو من اجر و مزدي
از شما مردم نميخواهم مگر دوستي ذوالقربي كه مراد از
ذوالقربي اهل بيت پيامبر است. (قل الا اسالكم عليه اجراً
الاّ المودة في القربي).
آيه مودت
مفسرين قرآن
درباره آية ذيل كه به آيه مودت مشهور است :
«قل لا
اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي»
سوره مباركه
شوري، آيه 23
« (پيـامبر
به مـردم) بگـو من از شـما هيـچ مزدي نميخواهـم جز محبـت
و مـودّت خـويشـاوندانـم» (آيه 23 : 42)
نقل كردهاند
كه :
«ابن عباس
روايت كرد : وقتي آيه قل «لا اسئلكم
… » نازل شد،
اصحاب پرسيدند: “يا رسول خدا، خويشاوندان شما چه كساني
هستند كه خداوند مودت آنها را بر ما واجب كرده است؟”
پيامبر فرمود : «علي، فاطمه و دو پسران آنها» و اين سخن را
سه بار تكرار فرمود.»
منابع اهل سنت :
- تفسير
كبير، فخرالدين رازي، قسمت 27، ص 166
– 165
- تفسير
ثعلبي، تحت تفسير آيه 23 : 42
- تفسير
طبري، ابن جرير طبري، تفسير آيه 23 : 42
- تفسير
قرطبي، تفسير آيه 23 : 42
- كشباف،
زمخشري، تفسير آيه 23 : 42
- تفسير
بيضوي، تفسير آيه 23 : 42
- تفسير
كلبي، تفسير آيه 23 : 42
- ذخائر
القبي، محب الدين طبري، ص 25
- الصواعق
محرقه، ابن حجر هيثمي، فصل 11، بخش 1، ص 259
- شواهد
التنزل، حاكم حسكاني حنفي، ج 2، ص 132
و ديگر
مفسرين منجمله ابن ابي حاتم، طبراني و
…
سپس پيامبر
ادامه داد :
«همانا
خداوند اجرت مرا محبت اهل بيتم قرار داده و من در روز
قيامت از شما درباره آن سؤال خواهم نمود».
- ذخائر العقبي، محب الدين طبري
ص 26، السيره
بخاري در
صحيحش در ذيل آيه «قل لا اسئلكم … » از ابن
عباس روايت كرده كه گفت :
از آيه «قل
لا اسئلكم … » سؤال شد
سعيد بن جبير گفت : منظور از “قربي” آل محمد است.
- صحيح
بخاري، ج 6، ص 37
پيامبر اسلام
فرمود : “من شما را به محبت و مهرباني با اهل بيتم توصيه
ميكنم، بدرستيكه در روز قيامت من از شما درباره آنها
خواهم پرسيد، پس هر كس من منكر او بشوم در آتش خواهد شد.”
پيامبر سپس
فرمود : “و هر كس توسط محبت به اهل بيتم به من محبت كند
اجر او با خدا خواهد بود.”
منابع اهل سنت :
- الطبقات،
ابن سعد
- السيره
- الصواعق
المحرقه، ابن حجر هيثمي، فصل 11، ب 1، ص 231
پيامبر اكرم
(ص) فرمود : «بندهاي مومن نخواهد بود مگر اينكه مرا بيشتر
از جان خودش دوست داشته باشد و اهل بيتم را بيشتر از جان
خود و خانواده خود دوست داشته باشد.»
- صواعق
المحرقه، هيثمي، ف 11، ب 1، ص 262-261 به نقل از حافظ
السلفي، بيهقي، ابوالشيخ و ديلمي
پيامبر خدا
فرمود : «هر كس مرا و حسن و حسين و پدر و مادرشان دوست
بدارد، او با من در بهشت خواهد بود.»
- صحيح
ترمذي، ج 5، ص 641
- مسند احمد
بن حنبل
- فضائل
الصحابه، احمد بن حنبل، ج 2، ص 693، روايت 1185
- صواعق
المحرقه، هيثمي، ف 11، ب 1، ص 264
علماي اهل
سنت همچنين نقل كردهاند كه طي سخنراني، حسن بن علي بعد از
شهادت علي ابن ابيطالب فرمود :
«… من عضو همان
اهل بيت هستم كه خداوند محبت آنرا بر هر مسلماني واجب كرده
چنانچه بر پيامبرش نازل فرمود : «قل لا اسئلكم
…»
(آيه 23 : 42) « پس با
محبت ما اهل بيت عمل صالح انجام دهيد.»
منابع اهل سنت :
- مستدرك،
حاكم فصل «فهم فضائل صحابه»، ج 3، ص 172
- صواعق
محرقه، هيثمي، ف 11. ب 1، ص 259
- و ديگران
مانند طبراني، بزار و …
و مفسران اهل
سنت همچنين نقل كردهاند :
بعد از شهادت
حسين بن علي، زمانيكه خانوادهاش به اسارت گرفته شدند بسوي
دمشق حركت داده شدند. و مردي به زينالعابدين (علي
بنالحسين) گفت : «خدا را شكر كه خدا شما را هلاك كرد و
ريشه فتنه را بركند». زينالعابدين فرمود: «آيا شما
خواندهايد كه «قل لا اسئلكم اجراً…»؟ مرد جواب
داد: «آيا شما آنهائيد؟» زين العابدين فرمود : «بله»
منابع اهل سنت :
- تفسير ابن
كثير، ج 4، ص 112، زير تفسير آيه 23 : 42
- طبراني كه
ذكر شده در :
- صواعق
المحرقه، هيثمي، ف 11، ب 1، ص 259
نكته مهمي كه
قابل توجه است، اين است كه محبت حقيقي هميشه با اطاعت
همراه است. هميشه كسي كه فردي را واقعاً دوست داشته باشد
سعي ميكند كه مطابق دلخواه او عمل كند، از رنجاندن او
پرهيز كنيد، دشمن ميدارد هر كسي با محبّ او (كسي كه او
دوست دارد) بد رفتاري و دشمني كند و اينها لازمه محبت
واقعي است. چه برسد كه اين محبت بر اساس دستور الهي بوده و
تكليف الهي باشد، محبتي كه تعيين كننده رستگاري هر فرد
مؤمن است.
|